ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين