غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين