به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟!
مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است
چنان که دست گدایی شبانه میلرزد
دلم برای تو با هر بهانه میلرزد
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست
کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست