کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم