گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست