چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو میگردد چراغانی
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند