سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند