من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود