ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
ای نام دلگشای تو عنوان کارها
خاک در تو، آب رخِ اعتبارها
سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست
نه همین سر که تن و جان و جهان یکسر از اوست...
ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد
وی نفس جفا پیشه هنگام وفا آمد