سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد