باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
آفتابی شدی و چشمانت
آسمان آسمان درخشیدند
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد