وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد