وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
بی تو چگونه میشود از آسمان نوشت؟
از انعکاس سادۀ رنگینکمان نوشت؟
قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد