هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن