رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن