قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی