ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
جگر پر درد و دل پر خون و جان سرمست و ناپروا
شبم تاریک و مرکب لنگ و در سر، مایۀ سودا
امشب شب آدینه و فردا رمضان است
تن در ذَوبان آمد و جان در طیران است
یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال
یا انیسَ العارفین، یا ذوالجلال
ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب...
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی