بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی