بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت