ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد