ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد