ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
در قاب عکست میتواند جان بگیرد
این عشق پابرجاست تا تاوان بگیرد
بهارِ آمدنت میبرد زمستان را
بیا که تازه کنم با تو هر نفس جان را
گاهی دلم به یاد خدا هست و گاه نیست
اقرار میکنم که دلم سر به راه نیست
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
آرامش موّاج دریا چشمهایش
دور از تعلقهای دنیا چشمهایش
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد