با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم