صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی