پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود