وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو