بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند