با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند