با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را