با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
امروز ایلام فردا شاید خراسان بلرزد
فرقی ندارد کجای خاک دلیران بلرزد
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر