با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است