با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست