کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!