باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
کیست این حنجرۀ زخمیِ تنها مانده؟
آن که با چاه در این برهه هم آوا مانده
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس