اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامۀ توست
غریب شهری و زخمت شناسنامۀ توست
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس