همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
بایست، کوه صلابت میان دورانها!
نترس، سرو رشید از خروش طوفانها!
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
در این سیلی پیامی آشکار است
که ما را باز با این قوم کار است
خوشا سری که سرِ دار آبرومند است
به پای مرگ چنین سجدهای خوشایند است
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود