تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟