همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر