همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر