همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزهها کنم
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر