در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما