آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما