سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است