برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است