تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست