آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم