فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم