تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
سرخوش آنکس که در این ره سروسامانش نیست
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود