کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
این كیست از خورشید، مولا، ماهروتر
بیتابتر، عاشقتر، عبدالله روتر
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان