تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
عالم همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب، خدا خدا! بایدمان
در روايات ناب معصومين، در احادیث نغز اهل ولا
شرح نورانی مفاخرهایست، آیه آیه تمام نور هدی
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
این قلبِ به خون تپیده را دریابید
این جانِ به لب رسیده را دریابید
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن
جز آرزوی وصل تو یکدم نمیکنم
یکدم ز سینه، مهر تو را کم نمیکنم
در بين ملائک از تو نام آوردهست
نام از تو شکوه ناتمام آوردهست
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
وقت است که از چهرۀ خود پرده گشایی
«تا با تو بگویم غم شبهای جدایی»
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
ای روح زلال! نور کوثر داری
تو عطر گل یاس پیمبر داری
هلا روز و شب فانی چشم تو
دلم شد چراغانی چشم تو
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی
میروم مادر که اینک کربلا میخوانَدَم
از دیار دور یار آشنا میخوانَدَم